برای تازه شدن دیر نیست | ||
آخرین مطالب
لینک دوستان
پیوندهای روزانه |
سوتی های باحال کلاس زنگ فیزیک بود و ما و بچه های کلاسمان داشتیم همراه دبیر فیزیکمان مسایل فیزیک را حل میکردیم که در کلاس باز شد و دو نفر پسر جوان وارد شدند من که از ورود آنها شوکه و ذوق زده شده بودم بلند شدم و با صدای بلند و افتضاحی گفتم بر...پا...،خوب است بدانید که در آن وقت کلاس ساکت بود و فقط صدای من بود که گفت:برپا!!و بعد از آن دیدم که ئتمام صورت ها به طرف من است حتی دبیر فیزیکمان که داشتند به من میخندیدند.بعد به آن دو پسر نگاه کردم که دست هر دوی آنها یک جعبه ابزار است حتی انها هم داشتند به من میخندیدند.بعدها فهمیدم که آن دو تعمیر کار شوفاژ بودند که کل بچه ها از قبل خبر داشتند و فقط من بودم که از همه جا بیخبر بودمو آبرویم پیش همه رفته بود. لطفا وقتی خوندین نظراتتون رو هم بنویسین، ممنون
برچسبها: سوتی های باحالداستان [ یکشنبه 89/8/2 ] [ 7:36 عصر ] [ شاپرک ]
|
درباره وبلاگ
برچسبها وب
خنده دار (4)
طنز (3)
داستان (2)
آرامش (2)
مطلب طنز (2)
مویز (1)
نام های خداوند (1)
کشمش (1)
آیا میدانید (1)
آیا میدانید؟ (1)
آیا میدانید؟؟؟ (1)
اس ام اس (1)
اسماء الحسنی (1)
اسماءالحسنی (1)
ام آر آی انار (1)
امام زمان (1)
انار (1)
انرژی مثبت (1)
انگور سیاه (1)
برای شما (1)
پیر شدن (1)
تغییر در هوشیاری (1)
تنفس صحیح (1)
حدس تصویر (1)
حسین پناهی (1)
حکایت طنز (1)
حکمت الهی (1)
داستان زیبا (1)
داستان عشق (1)
داستانک (1)
درمان افسردگی (1)
درمان بیماری ها (1)
دلتنگی (1)
ذکر (1)
ذکر درمانی (1)
روز پرستار (1)
سخن بزرگان (1)
سلام (1)
سوتی های باحال (1)
شعر (1)
شوخی با آقایان (1)
علمی (1)
عید نوروز مبارک (1)
غمگین (1)
فاطمه راکعی (1)
کمی طنز (1)
لبخند بزنید (1)
مطلب جالب (1)
خواب راحت (1)
خود شناسی (1)
13 آبان (1)
22بهمن (1)
آرشیو مطالب
لینک های ویژه
امکانات وب |
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |