برای تازه شدن دیر نیست | ||
حرف های در گوشی با خدا از خدا خواستم درد هایم را از من بگیرد، خدا گفت :نه! رها کردن کار توست،تو باید از آن دست بکشی. از خدا خواستم تا شکیباییم بخشد، خدا گفت:نه! شکیبایی زاده ی رنج و سختیست!شکیبایی بخشیدنی نیست،به دست آوردنی است. از خدا خواستم تا خوشی و سعادتم بخشد، خدا گفت:نه! من به تو نعمت و برکت داده ام!حال با توست که سعادت را به چنگ آوری. از خدا خواستم تا از رنج هایم بکاهد، خدا گفت:نه! رنج و سختی تو را از دنیا دور و دورتر و به من نزدیک و نزدیک تر می کند. از خدا خواستم تا روحم را تعالی بخشد، خدا گفت:نه! بایسته آن است که تو خود سر بر آوری و ببالی اما من تو را هرس خواهم کردتا سودمند و پر ثمر شوی. من هر چیزی را به گمانم در زندگی لذت می آفرید از خدا خواستم،و باز خدا گفت:نه! من به تو زندگی خواهم داد،تا تو خود از هر چیزی لذتی به کف آری. از خدا خواستم یاریم دهد تا دیگران را دوست بدارم،همانگونه که او مرا دوست دارد، و خدا گفت:آه،سرانجام چیزی خواستی تا من اجابت کنم!
برچسبها: حرف های در گوشی با خدا [ سه شنبه 90/6/29 ] [ 3:20 عصر ] [ شاپرک ]
وکیل زرنگ مسئولین یک مؤسسه خیریه متوجه شدند که وکیل پولداری در شهرشان زندگی میکند و تاکنون حتی یک ریال هم به خیریه کمک نکرده است. پس یکی از افرادشان را نزد او فرستادند.
منبع:www.tanz.mihanblog.com
برچسبها: حکایت طنز [ سه شنبه 90/6/22 ] [ 9:29 عصر ] [ شاپرک ]
به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى، از روانپزشک پرسیدم شما چطور میفهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟
منبع:/www.tanz.mihanblog.com برچسبها: مطلب طنز.مطلب خنده دار [ سه شنبه 90/6/22 ] [ 9:25 عصر ] [ شاپرک ]
|
||
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |