سفارش تبلیغ
صبا ویژن

برای تازه شدن دیر نیست
لینک دوستان

حرف های در گوشی با خدا

از خدا خواستم درد هایم را از من بگیرد،

خدا گفت :نه!

رها کردن کار توست،تو باید از آن دست بکشی.

از خدا خواستم تا شکیباییم بخشد،

خدا گفت:نه!

شکیبایی زاده ی رنج و سختیست!شکیبایی بخشیدنی نیست،به دست آوردنی است.

از خدا خواستم تا خوشی و سعادتم بخشد،

خدا گفت:نه!

من به تو نعمت و برکت داده ام!حال با توست که سعادت را به چنگ آوری.

از خدا خواستم تا از رنج هایم بکاهد،

خدا گفت:نه!

رنج و سختی تو را از دنیا دور و دورتر و به من نزدیک و نزدیک تر می کند.

از خدا خواستم تا روحم را تعالی بخشد،

خدا گفت:نه!

بایسته آن است که تو خود سر بر آوری و ببالی اما من تو را هرس خواهم کردتا سودمند و پر ثمر شوی.

من هر چیزی را به گمانم در زندگی لذت می آفرید از خدا خواستم،و باز خدا گفت:نه!

من به تو زندگی خواهم داد،تا تو خود از هر چیزی لذتی به کف آری.

از خدا خواستم یاریم دهد تا دیگران را دوست بدارم،همانگونه که او مرا دوست دارد،

و خدا گفت:آه،سرانجام چیزی خواستی تا من اجابت کنم!

 



برچسب‌ها: حرف های در گوشی با خدا
[ سه شنبه 90/6/29 ] [ 3:20 عصر ] [ شاپرک ]
درباره وبلاگ

برچسب‌ها وب
طنز (3)
ذکر (1)
شعر (1)
امکانات وب