سخنان زیبای دکتر شریعتی
اگر دروغ رنگ داشت؛
هر روز شاید،
ده ها رنگین کمان،در دهان ما نطفه می بست،
و بی زنگی کمیاب ترین چیز ها بود
اگر شکستن قلب و غرور،صدا داشت؛
عاشقان سکوت شب را ویران می کردند
اگر گناه وزن داشت؛
هیچ کس را توان آن نبود که قدمی بردارد،
خیلی ها از کوله بار سنگین خویش ناله می کردند،
و من شاید کمر شکسته ترین بودم
اگر غرور نبود؛
چشم هایمان به جای لب هایمان سخن نمی گفتند،
و ما کلام محبت را در میان نگاه های گهگاهمان،
جست و جو نمی کردیم
اگر دیوار نبود،نزدیک تر بودیم
با اولین خمیازه به خواب می رفتیم،
و هر عادت مکرر را میان 24 زندان،
حبس نمی کردیم
اگر خواب حقیقت داشت؛
همیشه خواب بودیم
هیچ رنجی ،بدون گنج نبود
ولی گنج ها شاید،
بدون رنج بودند
اگر همه ثروت داشتند؛
دل ها،سکه ها را بیشتر از خدا نمی پرستیدند
و یک نفر کنار خیابان خواب گندم نمی دید
تا دیگران از سر جوانمردی،
بی ارزش ترین سکه هاشان را نثار او کنند
اما بی گمان،صفا و سادگی می مرد،
اگر همه ثروت داشتند
اگر مرگ نبود؛
همه کافر بودند،و زندگی بی ارزشترین کالا بود
ترس نبود،زیبایی نبود،و خوبی هم شاید
اگر عشق نبود؛
به کدامین بهانه می گریستیم و می خندیدیم؟
کدام لحظه ی نایاب را اندیشه می کردیم؟
و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟
...آری... بی گمان،پیش از این ها مرده بودیم
اگر عشق نبود
اگر کینه نبود؛
قلب ها تمامی حجم خود را در اختیار عشق می گذاشتند
اگر خداوند یک روز آرزوی انسان را بر آورده می کرد،
من بی گمان،
دو باره دیدن تو را آرزو می کردم و تو نیز
هرگز ندیدن مرا
آنگاه نمی دانم،
به راستی خداوند،کدامیک را می پذیرفت؟
منبع:www.smstak.com
برچسبها:
سخنان ریبای دکتر شریعتی،دکتر شریعتی،سخنان شریعتی،